بسم الله الرحمن الرحیم
شهید سید کمال الدین کامروا، دانشجوی کارشناسی ارشد بود. او معتقد بود رزمنده ها هم باید بجنگند و هم درس بخوانند.
بخشی از زندگی نامه و تصویر این شهید بزرگوار با همت بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در سال 1392 به صورت استند آماده شده است که تقدیم می شود.
دریافت استند شهید سید کمال الدین کامروا
حجم: 7.04 مگابایت
حجم: 6.63 مگابایت
خلاصه ای از زندگی نامه شهید سید کمال الدین کامروا
تاریخ تولد:1338
تاریخ شهادت: 1366
محل تولد: ابادان
محل شهادت: مکه معظمه
شهید کامروا در شهرستان آبادان متولد شد و در سه سالگی همراه خانواده به تهران آمد. او فرزند پنجم خانواده بود و تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه در تهران گذراند. در دوران تحصیلات خود کنجکاوی عجیبی در مطالعه دقیق تاریخ اسلام و حوادث مهم تاریخی ایران از جمله قیام خونین سال 1342 داشت.
شهید کامروا با ورود به دانشکده کشاورزی تهران و تحصیل در رشته گیاه پزشکی به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد و در تظاهرات و اعتراضات دانشجویی فعالانه شرکت جست. او در راهپیمایی 17 شهریور میدان شهدا ( ژاله) حضور داشت و در 13 آبان نیز شاهد جنایات مزدوران رژیم طاغوت بود و خود در صحنه حضور داشت. همچنین او عضو گروه سرود تاریخی « خمینی ای امام » بود که برای اولین بار در حضور حضرت امام خمینی (س) اجرا شد.
شهید کامروا برای حفاظت از انقلاب از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. او در خنثی کردن بسیاری از توطئه های ضد انقلاب و منافقین کوردل از جمله دفع حمله انها به رادیو و تلوزیون نقش مهمی داشت. کمال الدین یکی از دانشجویان غیور پیرو خط امام بود که لانه جاسوسی امریکا را تصرف نمودند. و جانی تازه به حرکت انقلابی مردم بخشیدند. او در سال 1358 به همراه عده ای از دوستان خود به نقاط دور افتاده استان کهکلیویه و بویراحمد برای احداث راه، آبادانی روستا و تدریس به فرزندان محرومان آن مناطق مهاجرت کرد. مدتی نیز در هیئت هفت نفره واگذاری زمین فعالیت داشت.
شهید کامروا برای تحکیم عقاید دینی خود به مطالعه آثار شهید مطهری علاقه وصف ناپذیری داشت و پیوسته با آن ها مانوس بود. او در سال 1361 برای عملیات شکوهمند فتح المبین به جبهه رفت و از آن زمان به بعد بطور مستمر در جبهه های حق علیه باطل حضور یافت و در عین حال در دانشگاه به درس خود نیز ادامه داد و موفق شد در سال 1364 مقطع لیسانس خود را به پایان برساند و در سال 1365 در آزمون ورودی دانشگاه تربیت مدرس در رشته حشره شناسی پذیرفته شد. با وجود این، حضور در جبهه را واجب تر می دانست.
او در طول مدت حضور خود در جبهه دوبار بر اثر مواد شیمیایی مصدوم گردید و در عملیات کربلای 5 در سال 1365 بوسیله ترکش خمپاره از ناحیه شکم و دست و پا مجروح شد. اما به محض بهبودی نسبی عازم منطقه شد و بار دیگر مجروح و بستری گشت. او در دوران نقاهتش در منزل به همسرش می گوید نمی دانم چرا اینقدر آرزوی شرف یابی به خانه خدا را دارم و بعد از چند ساعت، خبر امکان عزیمتش را به مکه از طرف جهاد به او می دهند. او هنگام عزیمت به مکه معظمه در حالی که صمیمانه از مادر خداحافظی می کرد. می گوید: « ممکن است من شهید شوم».
شهید کامروا در تاریخ 9 مرداد ماه 1366 مطابق با ذیحجه ( جمعه خونین مکه ) به دست پلیس سفاک و سرکوبگر رژیم سعودی در مکه معظمه در کنار حرمین شریفین به شهادت می رسد. و از زیارت خانه خدا به دیدار حق تعالی می شتابد.
او یکی از فرماندهان مهندسی رزمی ستاد کربلا در اهواز در جریان جنگ تحمیلی بود و تا سال 1366 که به حج رفت و شهید شد، مکرراً در جبهه حضور داشت و چندبار نیز جانباز شده بود، اما پس از بهبودی نسبی، باز هم به جبهه میرفت.
در خانواده جلسه قرآن تأسیس کرده بود
"سید کمالالدین کامروا در اوایل اینکه ازدواج کرده بودیم میگفت اگر قرار است که خانوادگی دور همدیگر جمع شویم، پس چه بهتر است که برای قرآن جمع شویم تا اینکه بنشینیم و از مسائل مختلف حرف بزنیم و خدای ناکرده حرفهایمان به غیبت و... بکشد. به همین علت یک جلسه قرآن خانوادگی را تأسیس کرد و از بچههای کوچک میخواست که هرچه از قرآن بلدند را بخوانند و بزرگترها نیز قرآن میخواندند و وی ایرادهای آنها را میگفت.
همسرم معتقد بود که انسان باید با هر شرایطی سازگار باشد و اینکه بعضیها میگویند که باید جنگ تمام شود تا ازدواج کنیم، اشتباه است، چون معلوم نیست که چه موقعی جنگ تمام میشود. انسان باید کارهای خود را به موقع انجام دهد، به موقع ازدواج کند، درس بخواند، بچهدار شود و... اگر هم شهید شد که شهید شده است و اگر هم شهید نشد، هر چه که خدا خواست همان میشود."
به قرآن سبز کوچکش وابسته شده بود
"سید کمالالدین انسانی بسیار خوشاخلاق، اهل نماز شب و قرآن بود، قرآن روزانهاش هیچ وقت ترک نشد و به قرآن سبز کوچکی که همیشه همراهش بود، وابسته شده بود.
زمانی که به جبهه میرفت، از طرف جهاد سازندگی در ستاد کربلا فعالیت داشت و مقدمات و سنگرسازی ها را انجام می دادند. سال 1366 به علت فعالیتهایی که در جبهه داشت، از طرف بعثه حضرت امام خمینی (ره) برای تبلیغات به حج تمتع اعزام شد وگرنه خودش میگفت که پولی برای این سفر ندارد. همسرم تمام خاطرات سفر حج خود را از زمانی که سوار هواپیما شد یادداشت کرده که این خاطرات در قالب کتابی نیز منتشر شده است.
وی در خاطراتش مینویسد که وقتی به حج رفت، تمام وسایلش، حتی قرآن سبزی که همیشه همراهش بود گم شد، به همین خاطر خیلی پریشان خاطر شده بود و نوشته بود که «خواست خدا است که قرآنم گم شود، خدا میخواست که فقط خودم باشم و خودش و از علایقم دل ببرم». همچنین، در خاطرانش مینویسد که وقتی وارد مسجدالحرام شد، اصلا به کعبه نگاه نکرد و درحالی که سجده کرده بود، تا فراز پنجم دعای «جوشن کبیر» را خواند و دیگر دلش طاقت نیاورد و زیرچشمی به کعبه نگاه کرد و در این لحظه بود که نوشته است «روح از بدنم جدا شد و دوباره برگشت»".
نماز اول وقت و نماز نافله از ویژگی های شهید کامروا
همسر شهید، خواندن نماز نافله را از خصوصیات بارز این شهید بزرگوار می دانند و فرموند که شهید کامروا هرگز نماز نافله خود را ترک نکرده و همواره بر خواندن نماز نافله اصرار می ورزیدند، همچنین ایشان خواندن نماز اول وقت را از ویژگی های دیگر این شهید برشمردند و خاطر نشان کردند که شهید کامروا همواره نماز خود را در اول وقت بجا می آوردند.
با گلوله مستقیم سعودیها به شهادت رسید
"شهید کامروا به شدت مشتاق سفر حج بود و قبل از اعزام به این سفر معنوی همواره تاکید داشتند که این سفر بی بازگشت خواهد بود و حتی در پاسخ به بیانات برخی از خویشاوندانشان که به شوخی به ایشان می گفتند که تا به حال کسی در مکه شهید نشده است، باز هم تاکید داشتند که این سفر بازگشتی نخواهد داشت."
"در جریان این سفر، شب قبل از اینکه مأموران سعودی زائران را در راهپیمایی «برائت از مشرکین» به خاک و خون بکشند، چند زائر ایرانی از جمله «سید کمال الدین» را بازداشت و زندانی کرده بودند که با مذاکره مسئولین آزاد شدند؛ اما سعودیها آنها را شناسایی کرده و فردای آن روز این افراد را به شهادت رسانده بودند.
سعودیها میگفتند که زائران به دلیل ازدحام جمعیت کشته شدهاند؛ اما جنازه عدهای را تحویل نمیدادند، تا اینکه 20 روز بعد، با مذاکره مسئولین، جنازههای این افراد را تحویل دادند که معلوم شد این افراد با گلوله مستقیم به شهادت رسیدند، همسرم نیز جزو این شهدا بود.
دوستانش میگویند که وی در درگیریها شهید نشد و برگشت و مدام گریه میکرد و میگفت «خانمها زیر دست و پا ماندهاند و برخی نیز حجابشان برداشته شده است» در این جا بود که برای نجات زائران رفت و شهید شد. "
منابع زندگی نامه: بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس و خبرگزاری دفاع پرس
+سایر خاطرات و ویژگی های شهید کامروا را می توانید از زبان خواهر بزرگترشان در اینجا بخوانید.
++تقدیم به امام عصر عجل الله و شهید سید کمال الدین کامروا و خانواده محترم و گرامیشان